برای تو مینویسم ...

خواننده ی این وبلاگ فقط یه نفره ....

برای تو مینویسم ...

خواننده ی این وبلاگ فقط یه نفره ....

میخوام بخونم از چشای تو نگو نمیشهههه ...

سلام از من , سلام از دل برایت .... سلام بر تو , سلام بر روی ماهت 

سلام ای ماه من , ای همنشینم .... سلام ای همنشین بی وفایم 

 

این دوبیتیه خودش فی البداهه اومد ... تقصیر من نبود به جون خودم ... برنامه زنده ست دیگه ... از این اختلالات پیش میاد توش هر از چند گاهی ... 

خووب ... سلام که کردیم ... حالا بریم سراغ احوالپرسی ...!! حالتون خوبه شما انشالله ...؟؟ خانواده خوبن ...؟؟؟ بچه ها چطورن ...؟؟!! ( الان میگه بچه ها مردن )  

یه وقت نکنی از بیکاریه که دارم اینجا واسه ت وبلاگ مینویسمااا ... اتفاقا خیلی هم کار داریم ... درس و مشقامون هم کلی عقبه ... ( از وقتی تو رفتی دل و دماغ هیشکاری رو ندارم ... چه برسه به درس خوندن ...!!! ) 

ولیکن ... این وبلاگ رو ایجاد کردم به چندین و چند دلیل ... اول اینکه چون تو واسه ام خیلییییی ارزش داری ... تو ثمره ی 8 ماه احساس پاک منی ... نمیخوام هیشوقت تو زندگیم از دستت بدم ... و حتی اگه خدای نکرده از دستت دادم نمیخوام فراموشت کنم ... میخوام مرتب اینجا باهات درد و دل کنم ... خاطراتمو بهت بگم ... تا اینجوری شاید یه کم از درد فراقت کاسته بشه ... میخوام بدونی تو تا آخر عمرم فراموش نشدنی هستی واسه من نامرد ... 

اون دفتر آبی رنگه رو که خودت بهم دادی رو یادته ...؟؟ گفتی واسه ت اونجا بنویسم ...؟؟ من نوشتم اونجا واسه ت ... حالا میخوای نخونده بزاریشون نامرددد ...؟؟؟!! خودت گفتی بنویسم واسه ت ... 

میخوام اون ها رو هم هر از چند گاهی یکی دو صفحه ش رو اینجا بنویسم واسه ت ...  

آهنگ وبلاگ خودت رو هم گذاشتم اینجا که خوشت بیاد و احساس خستگی نکنی در حین خوندن ...

هییییییی روزگار ... دنیا چقد بی وفاست ... امروز یه سر رفتم کوچه خوابگاهتون ...همینجوری الکی نرفتما ... گذرم افتاد اون طرفااا ... 

اصلا صبر کن واسه  ت بگم از صبح  تا حالا چیکارا کردم ... 

صبح ساعت 8 پاشدیم رفتیم مراسم تشییع جنازه دایی آقای پدر ... دیروز عمرشون رو دادن به شما ...خیلی مرد خوب و مهربونی بود بنده خدا ...پدر شهید هم بود تازه ... 

بعد حدودای ساعت 10 رفتم سیستمم رو که داده بودم هاردش رو عوض کنن گرفتم ... اون هارد قبلیه یادته که مشکل داشت ... قبلنا که با هم میچتیدیم میهنگولید ... چند روز پیش سوخت به سلامتی ... 

بعد از اونجا رفتم اتاق صنایع و معادن ... رفتم ببینم واسه کارت بازرگانی چیا لازمه ... 

بعد هم رفتم دانشگاه آزاد ... قرار بود ساعت 11 میرحسین اونجا گفتمان کنه با دانشجوها ... اونجا هم با خودمون رو با یه پولتیکی قاطی کردیم با عوامل اجرایی ...:D یه خورده انتظامات بودیم ... یه خورده خبرنگار ... یه کم هم جزء ستاد تهران ...!!!  

یه چند تایی هم از میرحسین عکس انداختم از نزدیک ... الان میزارم واسه ت یکیش رو همینجا تا ببینی... با گوشی خودم گرفتماااا ...( گوشی تو هم الان همینجا زیر میزم گذاشته ... کاش یه روز بشه دوباره خودت دست بگیریش ...)  

 

 

راستی ... میرحسین هم اومد سر خاک دایی آقای پدر ... یعنی اومده سر خاک شهدا بعد چون پدر شهید بود اون رو هم توی گلزار شهدا خاک کردن ... میر حسین هم یه سر اومد اونجا فاتحه خوند و خوش و بشی کرد و رفت ... 

حدودای ساعت 2 هم اومدیم سوپر ... جاتون خالیه اینجا واقعاااا ... 

خیلی دوست دارم بدونم تو الان کجایی و داری چیکار میکنی ... و حتی تو چه فکری هستی ...؟؟!! لابد الان دیگه منو کامل فراموش کردی ... نه ...؟؟!! نه ... عزیز دل من هیشوقت نامرد نبوده و نیست و نخواهد بود ...( لااقل من میخوام اینجوری فک کنم ... چون اگه غیر از این باشه من دیگه این دنیا رو یه ثانیه هم تحمل نمیکنم ...!!) 

ما بریم دیگه ... فعلا کاری نداری با ما ...؟؟ 

آهااا ... قبل از اینکه برم ذکر دو نکته لازمه ... 

اول در مورد اسمی که به عنوان نویسنده انتخاب کردم ...سزعهیرده ... اگه یه ذره رو این اسم دقت کنی حتما رازش رو پیدا میکنی ...!!! اگه پیدا نکردی بهم بگو تا بعدا بهت بگم خودم رازش رو ... 

دوم هم در مورد اسمی که واسه این وبلاگ انتخاب کردم ... سِرایت ... عشق بیماری مسری ای بود که از چشمای تو به من سرایت کرد ... پس من هم اون رو سرایت میدم به تمام زندگیم ... که تا ابد عشقت به زندگیم معنا بده ...!! 

ما بریم دیگه ...  

زود برمیگردم ولی ... میخوام زووود به زووود بیام اینجا واسه عزیزترینم بنویسم ... 

اینم یه جور دلخوشیه دیگه در نوع خودش ...  

در ضمن ... این وبلاگ یه رازه بین خودم و خودت ... میخوام فقط خودت بخونیش و خودم و خدا ... باشه ...؟؟!!

مواظب خودت باش فعلا ... 

هووووووووووووووووم ... (یادت که نرفته معنیشو ...؟؟!!) 

بایای عزیزم ... نهههههه ... بای نه ... فعلااااا ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد