برای تو مینویسم ...

خواننده ی این وبلاگ فقط یه نفره ....

برای تو مینویسم ...

خواننده ی این وبلاگ فقط یه نفره ....

تو میری با یکی دیگه ...

سلام و عرض ادب و احترام خدمت جناب عزیز دل ما .... 

امیدوارم که حالت خوب باشه و هر جا که هستی خوب و خوش سالم و سلامت باشی ... 

عارضم خدمت عریضتون که .... امروز داشتم یادداشت های روزانه ی مستوفی رو چک میکردم ... 

گویا خیلی از دستم ناراحته این روزا ... در کل خیلی شاکیه ازم ... 

البته حق هم داره ... چند وقتی هست که دنیاش رو بر وفق مرادش نتونستم بسازم ... سهل انگاری از من بود ئ تقصیر از بعضیاااا ... حق داره ناراحت باشه ... 

ولی تصمیم گرفتم هر جور شده این ناراحتی رو از دلش در بیارم ... به قول خودش ما هستیم و همین یه دونه مستوفی دیگه ... 

ایشششش ... خلاصهههههههههههههه ... داشتم چی میگفتم ...؟؟!! 

آهااا ... حالا اونو ولش کن ... این روووزا همه ش در حال گوشیدن آلبوم جدید خواجه امیری هستیممممم .... خیلی مناسب حال میخونه ...  شما هم اگه پیداش کردید بگوشید حتما ... 

متن یه آهنگش رو میزارم واسه ت .... فقط توجه کن ببین طفلی چی داره میگه ... حرف دل من و مستوفی رو داره میزنه انگارررر .... 

 

من فعلا موقتا از حضورتون خدافزی میکنم ... شما متن آهنگ رو بخونید و بعد رفع زحمت کنید ... در رو هم پشت سرتون ببندید پلیزززز ...  

 

 رفتنی

تو می ری با یکی دیگه که قدر تو رو نمی دونه
که رویات رو نمی فهمه، نگاهت رو نمی خونه

به تو عادت کنه شاید، یا شاید عاشقت باشه
ولی قلبش می تونه رو کسی غیر از تو هم باشه

تو رو اصلا نمی شناسه

براش فرقی نداری تو

جواب عشق رو چی می دی
جواب آرزوهات رو
جواب اون که بعد من، می خواد عاشق بشه با تو
تو می ری با یکی دیگه، که از چشات نمی ترسه
نمی دونه که این یعنی شروع مرگ ما هر سه ...!!!

هیییی روزگار ....

اِهِممممم ... سلام ...؟؟؟ چطوووری عزیزم ...؟؟؟ خوش میگذره ما رو نمیبینی ...؟؟ 

امروز چقد دلم تنگولی شده واسه ت ...  

حس بدی بهم دست میده وقتی فک میکنم داری فراموشم میکنی ... 

تازه اون حس بدتر هم میشه وقتی فک میکنم دیگه واسه ت ارزش ندارم ... 

کاش میشد یه جوری بهم ثابت بشه که حقیقت اینجوری نیست ...!!

یه تصویر هنری از اون دفتر معرووووف ...

اِهِمممم ... این اولین برگ از همون دفتریه که خودت بهم دادی ... همونی که قرار بود توش واسه ت بنویسم ... این مال 23 فروردینه ... همون روزی که اون اتفاقات خجسته افتاد ... یادته ...؟؟!! ساعتش هم که نوشتم ...  

واسه دیدن تصویر بزرگ روش کلیک کن ...

 

 

 

جومونگ هم شروع شد ... ما بریم دیگه ... فعلا بای ... شبتون بخیر ...